شعر های من
خوشا دردی که درمانش تو باشی

چون بگویم ؟برحریم کبریا بنشسته ام

روسیاهم برشفای اوصیا بنشسته ام

 

روکنم برقبله و حاجت روا گردم ولی،

 

سائلم بر درگه شیر خدابنشسته ام

 

من نگویم درحریم کعبه خواهم زدقدم

 

این بس است،برانتظار آن ولا بنشسته ام

 

درد هجران میکشم درحسرت موعود حق

 

تا ببینم مدفن خیرالنسا  بنشسته ام

 

سربه سر ظالم شدست حاکم به مظلومان بیا

 

مهدی موعود من بر انجلا بنشسته ام

 

تا نگیرد حق مظلومان ز ظالم درجهان

 

سبحه گویان چون یتیمی بانزوا بنشسته ام

 

گر مرا لایق بدانی مهدیا رو کن به من

 

تا که نورت رخ نماید بر حرا بنشسته ام

 

من گدای کوی عشقم،سائل درگاه تو

 

تا بیایی بر سر کوه منا بنشسته ام

 

 

حالیاعمری نباشد تا به ادراکش رسم

 

بر ظهور عاجلش دست بردعا بنشسته ام

 

 

هادی ابراهیمی

 

 



           

صفحه قبل 1 صفحه بعد

درباره وبلاگ


(وفا نكردي و كردم، جفا نديدي و ديدم شكستي و نشكستم، بُريدي و نبريدم) (مرا نصيب غم آمد، به شادي همه عالم چرا كه از همه عالم، محبت تو گزيدم) (جواني ام به سمندشتاب ميشدواز پي چو گرد در قدم او، دويدم و نرسيدم)
آخرین مطالب
آرشيو وبلاگ
نويسندگان
موضوعات


Alternative content


‪هادی ابراهیمی را دنبال کنید در google+ www.shereno.com
 
 
 
www.shereno.com